فـــ ـروغ



خدایا ببین چه سحرخیز شده ام، دیگر سالی یک ماه رمضان که بیشتر نداریم، خودمان هم نخواهیم سحرخیز باشیم، شکممان این طور عادتمان می دهد، از  ترس تشنگی و گرسنگی طول روز هم که شده باشد، در دل شب هنگامیکه باید برخیزم و خواب چشمانم را کور کرده است، همچون خفاشی در تاریکی چشمانم، راه تکراری تخت تا سفره را قدم می زنم، قربة الی الله و الی الاشکم، به نیت یک روز دیگر گرسنگی صرف، همراه با چاشنی عبادت خواب، از سی روز یک ماه طبق هر سال. با "بسم الله دعای سحر" لقمه می گیرم، با مناجات دعای بعد از سحر که "پروردگارا! فلان! پروردگارا! بیسار!" را شامل می شود، مسواک می زنم، و روز را بی ریا عبادتِ خواب به جا می آورم. خوابیدن و نفس کشیدن روزه دار هم شنیده ام عبادت است، ولی نشنیده ام که دروغ هم روزه را مشکل دار می کند، نشنیده ام خُلق چپ هم همین طور، و خیلی چیزهای دیگر که به مزاقم خوش نیامد را هم نشنیدم. من که رمضان امسال را خوابیدم و عبادت کردم، یادم می آید پارسال پیرارسال که سرکار می رفتم و نمی توانستم بگیرم، با ی گفتم: نمی شود کار کرد و روزه گرفت، (از آن کارها منظورم است که انگار بدنسازی رفته ای، نه آنها که میز حکم متکای منزل را دارد)، گفت: کار مشکل شرعی نیست، و باید روزه را به جای آورد. سر صحبت من با آنهایی است که باید کار کنند تا خرجشان از دخل پیشی نگیرد، در اتوبان زندگی هایی که این نوع سبقت گرفتن ممنوع است: کار مشکل شرعی نیست، ولی عذری موجه است، بنابراین بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید و رفتار نیکو و پسندیده ای را ملاک روزه داری خود در این ماه قرار دهید، ان شاالله خدا قبول می کند.

امین.م سحرگاه یکی از روزهای رمضان 1434!


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ویروس کرونا قیمت کولر گازی و اسپلیت با مناسب ترین و ویژه ترین حالت ایران مانا خبرهای متفاوت آرایشی بهداشتی پوست مو پاوربانک ها سئو کردن مطالب و آموزش های سئو همه چی دانلود Powerful brain معرفی کالا و خدمات بهداشتی و درمانی